با مهمان ناخوانده چه باید کرد؟ امروز سر سفره صنف فروشندگان لوازم یدکی اتومبیل و ماشین آلات طیف وسیعی از افراد، شرکتها و دفاتر پخش رسمی و غیر رسمی، دولتی، شبه دولتی، وابسته به دولت، حقیقی و حقوقی نشستهاند. بعضی از این میهمانان هیچ سابقهای در صنف ندارند، اما هستند کسانی که چند سال نیز سابقه دارند، حتی بیشتر از ۱۰ سال؛
اما نکته مهم نحوه ورود ایشان به صنف است. این افراد مسیر متداول را طی نکردهاند، یعنی ریشه در صنف ندارند و با اشکال مختلف به این صنف وارد شدهاند. گاهی قاعده بازی را رعایت کرده و اصول کسب و کار و رقابت را میشناختهاند ولی بعضاً هم بدون در نظر گرفتن دیگران به صرف داشتن روابط و احیاناً سرمایه یا سرمایه گذار در بازار لوازم یدکی ورود پیدا کرده و جا پای خود را باز کردهاند.
مثلاً شرکت ایساکو، سایپا یدک و امثال آن که اساساً خودروساز و تأمین کننده قطعات خودرو هستند، به تجارت لوازم یدکی روی آوردهاند و شبکهای ساختهاند، نامی در کردهاند و مصرف کننده نهایی را امیدوار به صداقت و کیفیت خود کردهاند و البته بعضی از همکاران صنف نیز نماینده ایشان شدهاند. بهر تقدیر امروز بخشی از سهم بازار لوازم یدکی را در اختیار گرفتهاند، چه به حق چه بدون رعایت حقوق سایرین و ملاحظه همه جوانب لازم.
البته در بخش خودروهای سنگین، نیمه سنگین و ماشین آلات راهسازی مسئله به اشکال دیگری نیز مطرح است. تهدیدهای آن بخش به گونههای دیگری نیز برای صنف وجود دارد.
درون صنف نیز مسائلی هست. بعضیها روی زحمت دیگران سوار شده و نان از آبروی دیگری میبرند. بعضیها چیزی نمایش میدهند و چیز دیگری میفروشند و خیلی مسائل دیگر … .
حالا بهترین گزینه کدام است؟ این مهمانان و افراد وارد شده در صنف را بپذیریم تا تحریم کنیم؟ سومین نمایشگاه تخصصی خودرو و ماشین آلات تهران که توسط اتحادیه برگزار میشود چگونه میتواند به حل معضل فوق الذکر کمک کند؟
اگر شرکتهای موصوف را نادیده بگیریم و اصلاً در نمایشگاه به ایشان غرفه ندهیم نتیجه خوبی خواهیم گرفت؟ اگر هر کسی که مایل است خود را (چه صاحب کالای مرغوب چه نامرغوب) در معرض دید و قضاوت بازدید کنندگان حرفهای قرار دهد را بپذیریم، روش درست را انتخاب کردهایم؟ یا اینکه باید فقط به قطعاتی اجازه نمایش دهیم که شناسنامه معتبر و کیفیت بالا دارند؟ یا همین که شناسنامه مستند و فروشنده آشکار و روندی شفاف دارند، برای اجازه حضور در نمایشگاه کافی است؟
بعضیها معتقدند وقتی هر روز گزارش یک فساد اقتصادی بزرگ منتشر میشود و شرایط نامساعدی در جامعه به لحاظ احترام به قانون و التزام عملی به آن را مشاهده میکنیم. اگر بخواهیم رفتار درست، قانونمند و مطابق مصالح اجتماعی و عمومی داشته باشیم کلاهمان پس معرکه خواهد بود و منافعی که ثمره سالها زحمت و تلاش است؛ بر باد خواهد رفت.
به عبارت دیگر وقتی سیل آمد چه باید کرد؟ فرار، پناه یا همکاری؟
اگر فرار کنیم یعنی هرچه داریم را بگذاریم و برویم! جامعه را رها کنیم و خود را نجات بدهیم. خوب به کجا برویم؟ به کشوری دیگر و به عنوان مهاجر (پناهجو) با رتبه اجتماعی پائینتر، غریب، نا آشنا و … ؟
تنها جائی که ما به آنجا تعلق داریم و برای ماست همین کشور عزیز ایران است، باید در همین کشور و جامعه پناه بگیریم و به خودمان و دیگران کمک کنیم. فرار ما باید از اشتباه، غرض ورزی، نادانی، بد اهلی، ظلم، فساد و تنبلی باشد. اگر فکر میکنیم سیل آمده و همه چیز را خراب کرده یا در حال آمدن و خراب کردن است، بدانیم که جز ما نمیتواند آن خرابیها را اصلاح کند. ما فرزندان و صاحبان این جامعه هستیم. کسی غیر از ما نمیتواند آن را بسازد. بله زحماتمان زیاد و کارمان دشوار است، اما چاره همین است. امید به آینده، تدبیر امور و پایبندی به اصول علمی و اخلاقی.
اگر نپذیریم، چگونه باید با ایشان مقابله کنیم؟ ابزارها و محملهای قانونی ما چیست؟ چقدر شانس موفقیت داریم؟