موضوع انتقاد معمولاً بین افراد، گروه ها و سایر بخشهای جامعه چالش برانگیز است. خصوصاً اگر انتقاد منافع مهمی از انتقاد شونده را مورد خطر قرار دهد. انتقاد کردن ضمن آنکه باید عالمانه و منصفانه و مشفقانه باشد، لازم است هنرمندانه نیز مطرح شود. منظور هنرمندی در انتخاب زمان و نحوه بیان و قالب کلی انتقاد است.
تا اینجا به انتقاد کننده مربوط است که اگر مطالب را راست و درست و زیبا برساند وظیفه خود را انجام داده است. اما انتقاد شونده نیز باید ظرفیت شنیدن انتقاد داشته باشد. بتواند بدون ایجاد فضای منفی و مقاومت ذهنی و عملی پیام گوینده را دریافت کند. ظرفیت شنیدن انتقاد حداقل انتظاری است که از افراد و خصوصاً مسئولین و بزرگان می رود. مرحله بعدی پذیرفتن انتقادات است. پس از شنیدن، درونی کردن، تفکر به ابعاد و جوانب و بعد پذیرش اتفاق می افتد که نیازمند نفس پاک و عقل سلیم است. آخرین مرحله عملیاتی کردن انتقاد است. اگر چهار مرحله فوق به درستی اتفاق افتد و انتقاد کننده و انتقاد شونده منطقی، منصف و علاقمند به پیشرفت باشد فضای کار رو به توسعه و پیشرفت خواهد بود. و الا بحث و جدل، دلخوری، مچگیری، حاشیه سازی، پیش دستی، عوام فریبی و دروغ جای حقیقت را می گیرد.
نکته دیگری نیز مطرح است؛ اگر انتقاد کننده مسئله ای به ذهنش می رسد نمی تواند جامع و مانع و با رعایت نکات پیش گفته مطرح کند. تکلیف چیست؟ حرفش را نزند؟ یا اینکه انتقاد شونده ظرفیت بالاتری از خود نشان دهد و جان کلام گوینده را بشنود و به حواشی و اشکالات شکلی بیان او توجه نکند. مسئولین و انسانهای بزرگ این چنین هستند.
اما نکته آخر:
غیر از انتقادکننده و انتقادشونده و ناظرین نیز مهم هستند. آنها نیز باید هوشمند باشند. اگر یک انتقاد درست مطرح شد و مخاطب پذیرفت و عمل کرد دیگر نباید سایر خدمات مناسب وی را از نظر پنهان داشت و او به طور کامل محکوم کرد. همچنین اگر انتقاد کرد که بعضی درست و بعضی نادرست بودند خوب باید همان درست را پذیرفت و نسبت به نادرست ها واکنشی نشان نداد. تا در جامعه گفتمان اصلاحخواهی و اصلاحگرایی نهادینه شود.