علی اکبر بخشی، نائب رئیس اول اتحادیه
سوالی که امروز بیش از پیش مطرح است آن است که اتحادیه در وضعیت فعلی چگونه میتواند به اعضای صنف کمک کند؟
شاید این سوال بارها در میان ما و در ذهن هرکدام ما مطرح شده باشد و پاسخ هایی هم داده باشیم ولی الان در نظراست اول روی خود پرسش و ابعاد گوناگون آن متمرکز شویم.
وضعیت امروز ما چیست؟
برای پاسخ ایتدا توجه شما را جلب میکنم به اینکه ما در میانه یک زنجیره هستیم. خودروسازان، قطعه سازان، بازرگانان، فروشندگان لوازم یدکی، تعمیرکاران و صاحبان خودرو هریک حلقات این زنجیره هستند و هرکدام بنوبه خود تحت تاثیر شرایطی قرار دارند. از جمله مهمترین شرایط سیاستگذاریها و مدیریت اجرایی در کشوراست که عموما مرتبط با سه وزارتخانه صمت، اقتصاد و راه و شهرسازی و البته دهها بخش، سازمان و مرکز دیگر که نیز هستند تاثیراتی دارند.
خودروسازان که شاید بتوانیم ایشان را سرحلقه این زنجیر بدانیم و البته کمی بازتر هم نگاه کنیم. منظور این است که از نظر زمان و وسعت به گونهای توجه کنیم که شامل همه خودروهای موجود در کشور بشود.
در خودروهای سواری و نیمه سنگین، سنگین و ماشین آلات راهسازی، عمرانی، معدنی که همگی بعلاوه بخشی از ماشین آلات کشاورزی و موتورهای زمینی، لیفتراک و امثالهم در بازار ما هستند و صنف ما تامین قطعات آنها را عهده دار است. همچنین بخشهای که از خودروهم فراتر رفتهاند نظیر تسمه، بلبرینگ، لنت و موارد دیگر
ما در کشور در خودروهای سواری و غیر سواری انواعی از خودرو داریم که تعداد آنها بسیار اندک است مثلا صد دستگاه یا هزار یا ده هزار دستگاه که این خودش موضوعی قابل بحث است که چرا؟ اما فعلاً وارد نمیشویم ولی سوال میکنیم: چگونه میتوانیم قطعات اینها را تامین کنیم؟
مسئله بعدی
غیاب شدن برخی نمایندگان خودروهای وارداتی است که اساساً حضوری ندارند و خودروی فروخته شده را بدون پشتیبانی و خدمات رها کردهاند و حالا صاحب خودرو باید بدنبال تهیه قطعه باشد و ما به عنوان بازارقطعات در تکاپوی تامین قطعه برای این گروه از خودروها باشیم.
برخی نمایندگیها هم با وجود اینکه هنوز حضور دارند اما نمیتوانند تامین قطعه کنند یا با تاخیر زمانی نامتعارف وهزینههای گزاف مبادرت به تامین قطعه میکنند. لذا بازهم رجوع به بازار لوازم یدکی میشود.
در خودروهای تولید داخل یا خارجی که عمر مفیدشان تمام شده اما مصرف کنندگان ایرانی همچنان از آنها استفاده میکنند نیز موضوع تامین قطعات مطرح است و چون سیستم از رده خارج کردن خودروهای فرسوده مدتی است تعلیق شده و بهرحال چنین خودروهایی در حرکت هستند نمیتوانم نسبت به تامین قطعه آنها اقدام نکنیم. این موضوع در مورد خودروهای کار حساسیت بیشتری دارد چرا که مسئله ارتزاق یک خانواده مطرح است.
تا اینجا می بینیم که در همه انواع خودرو و ماشین آلات تنوع برند و مدل چه گستره عظیمی از بازاررا ایجاد کرده و تامین این بازار با این همه استثناء کار پیچیده و حساسی است. بدیهی است که نمیتوان با یک دستورالعمل واحد کار را مدیریت کرد.
حلقه دوم قطعه سازان
ما در قطعه سازی چند جنبه مختلف را باید مد نظر داشته باشیم. نخست اینکه قطعه سازان از نظر حجم و اندازه کسب وکار بسیار متفاوت هستند. ما کارگاه قطعه سازی با کمتر از ۵ نفر کارگر داریم و همزمان کارخانهای با بیش از ۱۰۰۰ نفر کارگر، مهندس و مدیر هم داریم. این دو خیلی متفاوت هستند و بازهم تحت یک روش برخوردی قابل مدیریت نیستند.
از طرفی به لحاظ رسمی و قانونی بودن مسئله دارند. برخی قطعه سازان کاملاً شفاف و بقول معروف شناسنامه دار و شناخته شده هستند و بسیار دیگری هم هستند که مشکلاتی در مجوزها و نام و نشان تجاری و کالای تولیدی دارند.برخی هم اساساً هیچ نام و نشانی ندارند اما هستند و کالا تولید میکنند و در بازار هم عرضه می کنند.پراکندگی جغرافیایی و تنوع تولیدشان هم به گونهای است که یک بانک اطلاعاتی جامع از همه قطعه سازان نداریم. انجمن های قطعه سازان با تمامی شقوقشان هم نتوانستهاند همه اینها را احصاء کنند و بطور هماهنگ کار کنند که اگر این مهم انجام شود مطمئناً همه آنها متنفع خواهند شد و با تشکیل گروه و خوشه بندی و تامین مواد اولیه به صورت یکجا و استفاده از ظرفیتهای یکدیگر کار کنند این اقدام دهها فرصت بی نظیر دیگری نیز به این بخش یعنی تولیدکنندگان قطعات خودرو میدهد که تفصیل آن در این نوشتار ممکن نیست اما برای اهل فن و خود عزیزان قطعهساز روشن است و چه بسا اگر این مورد را اولویت کار خود قرار دهند منافع و آثار آن گرهگشای خودروسازان و مصرفکنندگان خودرو نیز خواهد شد. گرچه میدانیم سخت است اما امروز فرصت و ضرورت این کار از هر زمان دیگر بیشتر است شاید باید کمی کل نگر و دور اندیش باشیم.
حلقه بعدی:
بازرگانان هستند کسانی که قطعات یدکی بازار و گاه خط تولید را وارد میکنند و وجودشان ضروری است اما ایشان نیز دچار مشکلاتی کم وبیش شبیه قطعهسازان هستند. چراکه ما بازرگانان شناخته شده، رسمی و خوشنام بسیار داریم. با سابقه طولانی گاهی دارای پیشنیهای تا سه نسل هستند که امتحان پس دادهاند. سرد وگرم چشیده و چشم و دل سیر هستند با عشق و تمام وجود کار میکنند. اما در این میان بازرگانانی هم در سایه داریم که خط و نشانی بدست نمیدهند گاه حتی کارشان در چند صنف کاملاً متفاوت است ولی بوفور و از قضا در فرصتهایی که قبل از دیگران از آن مطلع میشوند به بازار میآیند و بقول معروف آش را باجاش میبرند.
بازرگانان متوسط و نوپا یا موردی هم تا بخواهید داریم. اینها در بازار هستند و سهم دارند و چون به لحاظ تعداد کثیرند و حضورشان هم مستمر نیست. احصاء نشدهاند و هرکدام در گوشه ای کار میکنند اما آن قدر گوشه درست کردهاند که بازارآشفته و ناشناخته گردد.
اتفاقات اخیر روی این دسته البته تاثیر زیادی گذاشته و تاحدی ایشان را به انزوا کشانده است. اما از طرفی به دلیل تحریمها نمایندگان رسمی برندهای معروف و معتبر دیگر رابطه رسمی با برند خارجی ندارند و تجارتشان با واسطه شده است و همین امر موج جدیدی از ابهام و سردرگمی بوجود آورده است که اتفاقاً به نفع همان افراد ناشناخته و موردی هم خواهد بود.
حلقه چهارم:
فروشندگان لوازم یدکی هستند که از یک طرف مسئله تهیه جنس دارند و بعضاً نمیدانند به کی اعتماد کنند؟ و جنس از کی بگیرند؟ آیا این جنس اصالت و کیفیت دارد یا نه؟ و از طرف دیگر مسئله فروش دارند. چون قیمتها گم است تعدد برندها و جریانات گردش کالا در بازار و اسکونت کردن اجناس پرفروش به بیثباتی قیمتها دامن زده است. مشتری اعم از اینکه تعمیرکار باشد یا صاحب خودرو از چند جا قیمت میگیرد و با قیمتهای متفاوت روبرو میشود. گاه حتی در مورد یک برند چندین قیمت وجود دارد، حالا مشتری نمی تواند تصمیم بگیرد و با خیال آسوده خرید کند. فروشنده ناچاراست تا جائیکه میتواند حاشیه سود خود را محدود کند تا مشتری راضی شود. اینجا تداخلی هم با حلقه پنجم یعنی تعمیرکاران پیش میآید
حلقه پنجم:
آخرین ایستگاه لوازم یدکی داخل تعمیرگاهها است.بعضا میبینیم تعمیرکار روی یک برند خاص اصرار میکند یا خودش مبادرت به تامین قطعه میکند که در این مرافعه صاحب خودرو ترجیح میدهد طرف تعمیرکار بایستد و این یعنی فروشنده لوازام یدکی خصوصاً خرده فروشان یا برخی عمده فروشان که به تعبیر بازاری کسانی هستند که صورت میبندند؛ و تعدادشان هم در بازار زیاد است علت حضور این گروه کاسبان تنوع قطعات خودرواست و حتی یک نفر یا شرکت نداریم که تمامی قطعات خودروها را داشته باشد پس باید کسانی باشند که صورت بگیرند ونیاز فروشگاههای خرده فروشی را تامین کنند. اینها کم کم از گردونه خارج شوند.
حالا ما به عنوان اتحادیه صنف فروشندگان لوازم یدکی خودرو و ماشین آلات پیشنهادهای داریم:
اول:
اینکه با آنچه در چند ماه اخیر از رسانههای گروهی خصوصا سیما دیدهایم این طور القا شده است که همه قصورها و تقصیرها مربوط به شبکه توزیع است به نظر میرسد نیاز وارد عمل شویم و مستنداً مبادی و منشاء مشکلات را معرفی کنیم لذا باید واحد رسیذگی به شکایات را بسیار فعالتر و سازمانیافتهتر کنیم. هرشکایتی که رسید فورا رسیدگی کنیم و در حد مجوزات قانونی با خاطیان برخورد کنیم و از اعضا درست کارمان حمایت کنیم.
دوم:
اینکه بازرسیها را با شدت و حدت به شکل سازمان یافتهتری انجام دهیم و البته باید با مراجع قانونی ذیربط هم تعامل و هماهنگی کنیم.
سوم:
اینکه از اعضاء بخواهیم و من همین جا با استفاده از این فرصت میخواهیم هرموضوع و مسئلهای که در بازار مشاهده میکنند و باورشان براین است که میتواند التهاب زا و مشکل ساز باشد فوراً به اتحادیه منعکس کنند تا از طرق قانونی پیگیری کنیم.
چهارم:
سراغ درمان ریشهای و بلند مدت مشکلات بازار برویم و با برگزاری جلسات هم اندیشی با اعضای اتحادیه، مدیران بخش ها ودیگر حلقات زنجیره یعنی خودروسازان، قطعهسازان، بازرگانان وتعمیرکاران بدنبال فهرستی از دقیق و کامل از نقاط قوت و ضعف باشیم. از دل این جلسات هماندیشی باید کارگروههای تخصصی در مورد تمام مسائل و بخشهای پیش گفته درآید و همه عزیزان با نگاه ملی و نه صنفی و شخصی موضوعات را مطرح و دنبال کنند.
اطمینان دارم اگر همه پای کار باشیم؛ میتوانیم با موشکافی و انصاف مشکلات و ریشههای آن را شناشایی کنیم. چارهاندیشی کنیم و هرکس مسئولیت بخش خودش را بعهده گیرد. فضای همکاری بهترین راه حل است و میتواند نهایتاً نفع همگانی و پایدار داشته باشد.
بنظرم دستگاههای دولتی نیز استقبال میکنند چون ایشان نیز در مدیریت این بخش به اطلاعات و دانش ما نیاز دارند و نمیتوانند بدون حضور همه فعالان این بخش به دانشها و راهکارهای برونرفت دستیابند.